جنگ جهانى اول مملو از فجايع  دردناك بود  . تقريبا همه ى خانواده هاى بريتانيايى ، فرانسوى ، آلمانى و روس دست كم يكى از اعضايشان را بر اثر جنگ از دست دادند . در اين چهار كشور ، در هر شهرك و دهكده اى كه قدم بگذاريد ، سنگ يادبودى را خواهيد يافت كه نام كشته هاى جنگ بر سطح آن حك شده است . در بسيارى از اين دهكده ها مردها همه دسته جمعى به جبهه رفتند و همه كشته شدند و دهكده را بى سرپرست گذاشتند .

اما اين فاجعه ى اصلى نبود . دلخراش ترين چيز اين بود كه جنگ جهانى اول هيچ مشكلى را حل نكرد و ذره اى صلح به ارمغان نياورد . برعكس ، منجر به بروز جنگ جهانى دوم و رنج و بدبختى و مرگ و ويرانى به مراتب بزرگتر و گسترده تر شد .

كسانى كه نامشاون بر سنگ هاى يادبود حك شده ، ايمان داشتند كه براى صلح ميجنگند . بسيارى از آنها با خرسندى از جان خود گذشتند ، چون باور داشتند كه براى پايان « آخرين جنگ تاريخ بشريت » مبارزه ميكنند .

پس چه شد كه نتيجه اى كاملا خلاف به دست آمد ؟ دليلش خطاهاى بزرگ و حوادث كوچك بود ؛ به خصوص ، حادثه اى آنچنان كوچك كه در هنگام وقوع ، توجه هيچ كس را جلب نكرد . اين حادثه در گرماگرم نبرد سُم ( نام منطقه اى كه در آن بخشى از جنگ جهانى اول رخ داد ) ، در يك سنگر آلمانى رخ داد . يك خمپاره ى بريتانيايى خندق را در هم كوبيد و همه ى سربازان مستقر در آن را جز يك تن  كشت كه بر حسب تصادف محض ، تنها صورتش بر اثر اصابت تركش خمپاره مجروح شد . او زنده ماند . زنده ماند تا جنگ ديگزى را آغاز كند .

نام او ، آدولف هيتلر بود !!! خوشا با حال هيتلر ... بدا به حال دنيا !!!

 



ادامه مطلب
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 29 صفحه بعد
  • فال روزانه
  • آریس پیکس